حجاب، حدود، وجوب، مترادفات، معانی و مباحثی از این دست و مرتبط با موضوع، اموری هستند که بعد از انقلاب اسلامی ایران و به خصوص در دو دهه اخیر، بیش از همیشه درباره آنها بحث شده و نقدها و نظرات گوناگونی در مورد آن بیان شده است. در این میان بارها به معنای حجاب، مشترکات آن با مفاهیمی چون حیا و عفاف، الزامات شرعیای که از دید فقها و صاحبنظران در اینباره وجود دارد و آرای مخالف با این دیدگاه و حتی الزامات قانونی در این رابطه و اجباریبودن یا نبودن حجاب، پرداخته شده است؛ و از این رهگذر، آسیبشناسی طرحهای مختلف دولتی و فرهنگی در این زمینه مورد بررسی قرار گرفته است.از محوریترین مفاهیمی که انقلاب اسلامی و فرهنگ دینی با آن ارتباط دارد و از ویژگیهای ممیزی فرهنگ اسلامی، بحث عفاف و حجاب است. این دو مفهوم گرچه بسیار با هم مرتبط هستند ولی یک ریشه دارند، اما تفاوتهایی نیز دارند. عفاف اعم از حجاب است، و حجاب اخص از عفاف است. کسی که عفاف داشته باشد، خود به خود، حجاب نیز دارد، ولی اگر کسی حجاب داشته باشد، لزوماً انسان عفیفی نیست.در غرب مسئله حجاب و پوشش، وضعیتی جدا از سایر مناطق دنیا ندارد و حدود ۱۵۰۰ سال قبل از تولد حضرت عیسی(ع) نشان دهنده التزام مردمان به حجاب و پوشش است. در مورد اهمیت و ضرورت بحث باید گفت که پدیده حجاب را می توان چه از حیث زمان و چگونگی شروع آن و چه از جهت سیر تطور آن در بستر تاریخ به خصوص در مغرب زمین مورد توجه و تامل قرار داد.
حجتالاسلام و المسلمین محمدرضا زیبایینژاد،رئیس دفتر مطالعات و تحقیقات زنان حوزه علمیه قم :”حدود هفتاد سال پیش، اگر شخص بیحجابی را در جامعه میدیدید، به یقین میدانستید که مذهبی نیست؛ یعنی در جنبههای دیگر زندگیاش نیز وجوب شرعی را رعایت نمیکند؛ ولی امروزه اگر کسی را ببینیم که حدود شرعی را در پوشش، رعایت نمیکند، نمیتوانیم بگوییم که در دیگر ابعاد زندگی نیز متدین نیست. وضعیت پوشش در جامعه¬ امروز را باید با مختصات فضای دهه ۱۹۶۰ مقایسه کنیم که وارد فضای پستمدرن شدهایم. از ویژگیهای فضای پستمدرن، بیقاعدگی و چهل تکه بودن است. هویت چهل تکه؛ یعنی اینکه از فضاها و فرهنگهای مختلف، عناصری را برداریم و به یکدیگر بچسبانیم و احساس تنافر و تضاد نکنیم. این وضعیت را در رفتارها و در سبک زندگی مردم میبینیم؛ یعنی شخص به مسجد میآید، ماهواره هم میبیند، به نماز جماعت میرود، ولی بیحجاب است. پوشش برای این فرد، بیشتر هویتی است تا جنسی؛ یعنی با پوشش میخواهد پُز اجتماعی بدهد، نه اینکه جلب توجه جنسی کند.مسئله امروز، هویتیابی و هویتنمایی در جامعه است. کسی که هویت خود را با این مسائل گره میزند، باید روانشناسی کرد که در چه فضای معنایی زندگی میکند. موانع و حساسیتهایی که در جامعه گسترش پیدا میکند، چیست؟ اینها میتواند مُعرف بحث پوشش برای ما باشد.”
ارزش و اهمیت عفاف و حجاب را در جایی می توان به خوبی احساس کرد که آیات و روایات بسیاری درباره رعایت این اصل، نسل به نسل به انسان منتقل شده که البته با جایگیری الگوهای نادرست در جامعه، اصل و اساس این موضوع رو به فراموشی است.عفاف و حجاب و پوشش هر فرد در جامعه نشان دهنده سطح فرهنگ آن شخص است و میتوان گفت حجاب بطور ذاتی یک امر فرهنگی بوده و به مسئله حجاب در تمام ادیان دینی قبل از اسلام توجه ویژهای شده و در رابطه با اهمیت آن سخنان زیادی بیان شده است.یکی از مهمترین دلایل رعایت حجاب و عفاف، ایجاد امنیت روانی و حفظ سلامت اخلاقی برای بانوان جامعه است و بانویی که در جامعه دارای حجاب باشد معمولا مورد طمع قرار نمیگیرد. عفاف به معنای پاکزیستی و حفظ دامن از آلودگی، از جایگاه ارزشی ممتازی در دین مبین اسلام برخوردار است. اسلام منزلت «عفیف» را تا رتبه مجاهد شهید و فرشته مقرّب بالا برده است. حضرت علی(ع) در این باره میفرماید: مجاهد شهید در راه خدا اجرش بیشتر از کسی نیست که قدرت بر گناه دارد اما خویشتنداری میکند؛ او نزدیک است که فرشتهای از فرشتگان خدا باشد:«مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِاللهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَکادَ الْعَفِیفُ أَنْ یکونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکهِ» (نهجالبلاغه، حکمت ۴۶۶).
دکتر سید حسین شرفالدین دانشآموخته حوزه علمیه قم و عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی:”اگر مشاهدات عادی و شخصی و گزارشهای موردی، مبنای داوری باشد، فاصله میان وضع کنونی با وضع مطلوب، به صورت مستمر در حال افزایش است. البته قضاوت و داوری عام درباره پدیدهای همچون عفاف و حجاب که شکلها و صورتهای عینی متنوع و در اقلیمهای فرهنگی مختلف کشور جلوههای گوناگونی دارد، چندان آسان نخواهد بود. اضافه کردن عفاف در کنار حجاب نیز به دلیل کثرت جلوهها و مظاهر و تا حدی دخالت ذهنیات در تعریف و ارزیابی کمّ و کیف آن، این داوری را مشکلتر میکند. بیشک، تبیین و فهم چرایی این موضوع، به توصیف دقیق وضع کنونی و رصد هوشمندانه روندهای جاری نیازمند است. آنچه مسلّم است، تغییر الگوی پوشش و ظهور پدیده موسوم به «بدحجابی» یا در شکل حاد آن «بیحجابی»، به عنوان یکی از مظاهر عینی تغییر اجتماعی، از وقوع تغییر در برخی عناصر زیرساختی ذهنی (بینشها، ارزشها، نگرشها، الگوها، حساسیتها، ترجیحات و انتظارها) و عینی (قواعد، عادتها، سبکهای زیستی، ترجیحات و مطالبات جمعی، فشارهای ساختی، الزامات محیطی، ضرورتهای کارکردی و…) حکایت دارد.”
میتوان گفت پوشیدگی زنان در اجتماع سد محکمی در برابر زیاده خواهی ها و وسوسههای شیطانی است؛ مقایسه آمار جنایات جنسی نشان میدهد که زنان محجبه نقش مؤثری در کاهش مفاسد و جنایات جنسی در جامعه دارند و همچنین بزرگان دین و شهدا وصایای متعددی در رابطه با رعایت حجاب و عفاف توسط بانوان در جامعه داشتهاند و بانوان را به رعایت حجاب در جامعه دعوت کردهاند. امروزه عدهای از افراد و بانوان از حجاب فراریاند و متأسفانه این تغییر نگرش در بین بانوان و افراد موجب بروز مشکلات متعدد در جامعه شده است و در بیشتر مواقع افرادی که به پوشش نامناسب بانوان و حتی برخی از آقایان واکنش نشان میدهند با جملاتی از جمله «نوع پوشش و حجاب من به کسی ربطی ندارد» یا «اگر ما نخواهیم حجاب را رعایت کنیم باید چه کسی را ببینیم؟» و امثال آن روبه رو میشوند.
می توان مهم ترین قانونی که بی حجابی را جرم دانسته و به آن پرداخته، ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۵ دانست. به موجب این ماده: «هرکس علناً در انظار و اماکن عمومی و معابر، تظاهر به عمل حرامی نماید، علاوه بر کیفر عمل، به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم می گردد و در صورتی که مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نیست ولی عفت عمومی را جریحه دار نماید، فقط به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد».در تبصره این ماده که همان ماده ۱۰۲ قانون تعزیرات مصوب سال ۱۳۶۲است، آمده: «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند، به حبس از ده روز تا دو ماه و یا از پنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد».البته بنابر ماده ۲۲ قانون مجازات اسلامی، چنانچه قاضی تشخیص بدهد، می تواند حبس و شلاق متهم را به جزای نقدی تبدیل کند.
دکتر نیره قوی عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی:”درباره وضعیت عفاف و حجاب، نگاهی واحد نمیتوان داشت. چند گونه نگرش درباره وضعیت کنونی وجود دارد. برخی وضع کنونی را تیره و تار ارزیابی میکنند و میگویند وضعیت حجاب بسیار بد است و همه چیز را از دسترفته میدانند. گروه دوم، برخلاف گروه اول، میگویند وضعیت خوب است. از نظر آنها حتی مشکلی در این زمینه در جامعه وجود ندارد. به نظر بنده، ما باید نگاه آرمانگرایانه و در عین حال واقعبینانه داشته باشیم؛ به این شکل که باید ببینیم، برای رسیدن به بایدهای دینی، در جامعه چه کاستیهایی وجود دارد و آیا جامعه ما به مرحلهای رسیده که دیگر نمیتوان بدحجابی آن را درمان کرد؟ اینکه همه چیز را تمامشده بدانیم، نگاهی بسیار بدبینانه و منفی است. در حقیقت، جامعه ما در بحث عفاف و حجاب، مشکلاتی دارد که روز به روز بیشتر نیز میشود، ولی برای رفع آنها به شکل شعاری میکوشد و تلاش واقعبینانه کمتر صورت میگیرد.”
باید پذیرفت، حجاب همچون صدفی است که وجود انسان را ارزشمند می کند، فراموش نکنیم رعایت عفاف و حجاب تنها برای بانوان نیست و مردان نیز باید زندگی عفیفانه را با الگوگیری از زندگی ائمه اطهار سرلوحه خود قرار دهند تا جامعه سالم شود.رعایت نکردن حجاب و عفاف در جامعه امروز به مانند یک کشتی در دریاست که اگر گوشه ای از آن شکافته شود، تمام سرنشینان آن در آب غرق خواهند شد.اولین قدم و مهمترین کار، ریشهیابی مشکل است. بدحجابی در مناطق مختلف، ممکن است علتهای مختلفی داشته باشد. ما باید خردهفرهنگها و مناطق را دقیق و جداگانه بررسی و تحلیل و نظام آموزشی را بازنگری کنیم. حتی در معماری نیز تجدیدنظر کنیم. نوع سبک زندگی ما که امروز بیشتر به سوی سبک زندگی مدرن و غربی متمایل است، شاید مهمترین علت کم رنگ شدن عفاف در جامعه باشد. ما نباید فقط به فکر اصلاح و ترمیم غشا و پوسته باشیم، بلکه باید تا هسته موضوع را بشکافیم؛ در غیر این صورت، درمانهای سطحی روی پوسته بیتأثیر خواهد بود.یکی از نکات بسیار مهم دیگر در این عرصه، خودداری از صرف هزینههای بیهوده و هماهنگ بودن ارگانهای مختلف دستاندرکار این موضوع، به منظور جلوگیری از موازیکاری است. البته من معتقدم اگر این کار از سیستم دولتی بیرون بیاید و به نهادهای مردمی سپرده شود، بسیار زودتر نتیجه خواهد داد. با این حال، اگر قرار است نهادهای دولتی در این حوزه فعالیت کنند، باید فعالیتهای آنها همسو و در یک راستا باشد. یک بیلبورد با شعارهای کلیشهای، نمیتواند هیچگونه تأثیر مثبتی در تحکیم عقیده باحجابها به حجاب و پایبند کردن بدحجابها به حجاب داشته باشد. همچنین، آن فیلمی که از تاریخچه ادیان میگوید و اثبات میکند که حجاب در همه ادیان بوده است، هیچ تأثیری در این دو قشر ندارد و فقط به عنوان گزارش کار برای شبکهای مفید است که آن را تولید و پخش کرده است.
اجرای اصلاحات فرهنگی و ایجاد تغییرات اجتماعی، کاری طولانیمدت و به سیاستگذاری، برنامهریزی و مدیریت اجرایی هماهنگ نیازمند است. عفاف و حجاب، از موضوعاتی است که به دلیل کثرت ابعاد و حواشی، نهادها و سازمانهای متعددی به صورت مستقیم و غیرمستقیم با آن در ارتباط هستند. اگر وضع نامطلوب کنونی را در کنار عوامل تاریخی و ساختاری و انگیزههای فردی، از ضعف عملکرد و ناهماهنگی نهادها و سازمانهای مسئول در سالهای اخیر ناشی بدانیم، اصلاح این وضعیت نیز تا حد زیاد، به همکاری و انسجام کارکردی و رفتاری این سازمانها متناسب با مأموریتشان، زمینهها و ظرفیتهای محیط و مدیریت کلان جامعه، بستگی خواهد داشت.
حجتالاسلام و المسلمین محمدرضا زیبایینژاد،رئیس دفتر مطالعات و تحقیقات زنان حوزه علمیه قم :”حدود هفتاد سال پیش، اگر شخص بیحجابی را در جامعه میدیدید، به یقین میدانستید که مذهبی نیست؛ یعنی در جنبههای دیگر زندگیاش نیز وجوب شرعی را رعایت نمیکند؛ ولی امروزه اگر کسی را ببینیم که حدود شرعی را در پوشش، رعایت نمیکند، نمیتوانیم بگوییم که در دیگر ابعاد زندگی نیز متدین نیست. وضعیت پوشش در جامعه¬ امروز را باید با مختصات فضای دهه ۱۹۶۰ مقایسه کنیم که وارد فضای پستمدرن شدهایم. از ویژگیهای فضای پستمدرن، بیقاعدگی و چهل تکه بودن است. هویت چهل تکه؛ یعنی اینکه از فضاها و فرهنگهای مختلف، عناصری را برداریم و به یکدیگر بچسبانیم و احساس تنافر و تضاد نکنیم. این وضعیت را در رفتارها و در سبک زندگی مردم میبینیم؛ یعنی شخص به مسجد میآید، ماهواره هم میبیند، به نماز جماعت میرود، ولی بیحجاب است. پوشش برای این فرد، بیشتر هویتی است تا جنسی؛ یعنی با پوشش میخواهد پُز اجتماعی بدهد، نه اینکه جلب توجه جنسی کند.مسئله امروز، هویتیابی و هویتنمایی در جامعه است. کسی که هویت خود را با این مسائل گره میزند، باید روانشناسی کرد که در چه فضای معنایی زندگی میکند. موانع و حساسیتهایی که در جامعه گسترش پیدا میکند، چیست؟ اینها میتواند مُعرف بحث پوشش برای ما باشد.”
ارزش و اهمیت عفاف و حجاب را در جایی می توان به خوبی احساس کرد که آیات و روایات بسیاری درباره رعایت این اصل، نسل به نسل به انسان منتقل شده که البته با جایگیری الگوهای نادرست در جامعه، اصل و اساس این موضوع رو به فراموشی است.عفاف و حجاب و پوشش هر فرد در جامعه نشان دهنده سطح فرهنگ آن شخص است و میتوان گفت حجاب بطور ذاتی یک امر فرهنگی بوده و به مسئله حجاب در تمام ادیان دینی قبل از اسلام توجه ویژهای شده و در رابطه با اهمیت آن سخنان زیادی بیان شده است.یکی از مهمترین دلایل رعایت حجاب و عفاف، ایجاد امنیت روانی و حفظ سلامت اخلاقی برای بانوان جامعه است و بانویی که در جامعه دارای حجاب باشد معمولا مورد طمع قرار نمیگیرد. عفاف به معنای پاکزیستی و حفظ دامن از آلودگی، از جایگاه ارزشی ممتازی در دین مبین اسلام برخوردار است. اسلام منزلت «عفیف» را تا رتبه مجاهد شهید و فرشته مقرّب بالا برده است. حضرت علی(ع) در این باره میفرماید: مجاهد شهید در راه خدا اجرش بیشتر از کسی نیست که قدرت بر گناه دارد اما خویشتنداری میکند؛ او نزدیک است که فرشتهای از فرشتگان خدا باشد:«مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِاللهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَکادَ الْعَفِیفُ أَنْ یکونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکهِ» (نهجالبلاغه، حکمت ۴۶۶).
دکتر سید حسین شرفالدین دانشآموخته حوزه علمیه قم و عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی:”اگر مشاهدات عادی و شخصی و گزارشهای موردی، مبنای داوری باشد، فاصله میان وضع کنونی با وضع مطلوب، به صورت مستمر در حال افزایش است. البته قضاوت و داوری عام درباره پدیدهای همچون عفاف و حجاب که شکلها و صورتهای عینی متنوع و در اقلیمهای فرهنگی مختلف کشور جلوههای گوناگونی دارد، چندان آسان نخواهد بود. اضافه کردن عفاف در کنار حجاب نیز به دلیل کثرت جلوهها و مظاهر و تا حدی دخالت ذهنیات در تعریف و ارزیابی کمّ و کیف آن، این داوری را مشکلتر میکند. بیشک، تبیین و فهم چرایی این موضوع، به توصیف دقیق وضع کنونی و رصد هوشمندانه روندهای جاری نیازمند است. آنچه مسلّم است، تغییر الگوی پوشش و ظهور پدیده موسوم به «بدحجابی» یا در شکل حاد آن «بیحجابی»، به عنوان یکی از مظاهر عینی تغییر اجتماعی، از وقوع تغییر در برخی عناصر زیرساختی ذهنی (بینشها، ارزشها، نگرشها، الگوها، حساسیتها، ترجیحات و انتظارها) و عینی (قواعد، عادتها، سبکهای زیستی، ترجیحات و مطالبات جمعی، فشارهای ساختی، الزامات محیطی، ضرورتهای کارکردی و…) حکایت دارد.”
میتوان گفت پوشیدگی زنان در اجتماع سد محکمی در برابر زیاده خواهی ها و وسوسههای شیطانی است؛ مقایسه آمار جنایات جنسی نشان میدهد که زنان محجبه نقش مؤثری در کاهش مفاسد و جنایات جنسی در جامعه دارند و همچنین بزرگان دین و شهدا وصایای متعددی در رابطه با رعایت حجاب و عفاف توسط بانوان در جامعه داشتهاند و بانوان را به رعایت حجاب در جامعه دعوت کردهاند. امروزه عدهای از افراد و بانوان از حجاب فراریاند و متأسفانه این تغییر نگرش در بین بانوان و افراد موجب بروز مشکلات متعدد در جامعه شده است و در بیشتر مواقع افرادی که به پوشش نامناسب بانوان و حتی برخی از آقایان واکنش نشان میدهند با جملاتی از جمله «نوع پوشش و حجاب من به کسی ربطی ندارد» یا «اگر ما نخواهیم حجاب را رعایت کنیم باید چه کسی را ببینیم؟» و امثال آن روبه رو میشوند.
می توان مهم ترین قانونی که بی حجابی را جرم دانسته و به آن پرداخته، ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۵ دانست. به موجب این ماده: «هرکس علناً در انظار و اماکن عمومی و معابر، تظاهر به عمل حرامی نماید، علاوه بر کیفر عمل، به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم می گردد و در صورتی که مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نیست ولی عفت عمومی را جریحه دار نماید، فقط به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد».در تبصره این ماده که همان ماده ۱۰۲ قانون تعزیرات مصوب سال ۱۳۶۲است، آمده: «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند، به حبس از ده روز تا دو ماه و یا از پنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد».البته بنابر ماده ۲۲ قانون مجازات اسلامی، چنانچه قاضی تشخیص بدهد، می تواند حبس و شلاق متهم را به جزای نقدی تبدیل کند.
دکتر نیره قوی عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی:”درباره وضعیت عفاف و حجاب، نگاهی واحد نمیتوان داشت. چند گونه نگرش درباره وضعیت کنونی وجود دارد. برخی وضع کنونی را تیره و تار ارزیابی میکنند و میگویند وضعیت حجاب بسیار بد است و همه چیز را از دسترفته میدانند. گروه دوم، برخلاف گروه اول، میگویند وضعیت خوب است. از نظر آنها حتی مشکلی در این زمینه در جامعه وجود ندارد. به نظر بنده، ما باید نگاه آرمانگرایانه و در عین حال واقعبینانه داشته باشیم؛ به این شکل که باید ببینیم، برای رسیدن به بایدهای دینی، در جامعه چه کاستیهایی وجود دارد و آیا جامعه ما به مرحلهای رسیده که دیگر نمیتوان بدحجابی آن را درمان کرد؟ اینکه همه چیز را تمامشده بدانیم، نگاهی بسیار بدبینانه و منفی است. در حقیقت، جامعه ما در بحث عفاف و حجاب، مشکلاتی دارد که روز به روز بیشتر نیز میشود، ولی برای رفع آنها به شکل شعاری میکوشد و تلاش واقعبینانه کمتر صورت میگیرد.”
باید پذیرفت، حجاب همچون صدفی است که وجود انسان را ارزشمند می کند، فراموش نکنیم رعایت عفاف و حجاب تنها برای بانوان نیست و مردان نیز باید زندگی عفیفانه را با الگوگیری از زندگی ائمه اطهار سرلوحه خود قرار دهند تا جامعه سالم شود.رعایت نکردن حجاب و عفاف در جامعه امروز به مانند یک کشتی در دریاست که اگر گوشه ای از آن شکافته شود، تمام سرنشینان آن در آب غرق خواهند شد.اولین قدم و مهمترین کار، ریشهیابی مشکل است. بدحجابی در مناطق مختلف، ممکن است علتهای مختلفی داشته باشد. ما باید خردهفرهنگها و مناطق را دقیق و جداگانه بررسی و تحلیل و نظام آموزشی را بازنگری کنیم. حتی در معماری نیز تجدیدنظر کنیم. نوع سبک زندگی ما که امروز بیشتر به سوی سبک زندگی مدرن و غربی متمایل است، شاید مهمترین علت کم رنگ شدن عفاف در جامعه باشد. ما نباید فقط به فکر اصلاح و ترمیم غشا و پوسته باشیم، بلکه باید تا هسته موضوع را بشکافیم؛ در غیر این صورت، درمانهای سطحی روی پوسته بیتأثیر خواهد بود.یکی از نکات بسیار مهم دیگر در این عرصه، خودداری از صرف هزینههای بیهوده و هماهنگ بودن ارگانهای مختلف دستاندرکار این موضوع، به منظور جلوگیری از موازیکاری است. البته من معتقدم اگر این کار از سیستم دولتی بیرون بیاید و به نهادهای مردمی سپرده شود، بسیار زودتر نتیجه خواهد داد. با این حال، اگر قرار است نهادهای دولتی در این حوزه فعالیت کنند، باید فعالیتهای آنها همسو و در یک راستا باشد. یک بیلبورد با شعارهای کلیشهای، نمیتواند هیچگونه تأثیر مثبتی در تحکیم عقیده باحجابها به حجاب و پایبند کردن بدحجابها به حجاب داشته باشد. همچنین، آن فیلمی که از تاریخچه ادیان میگوید و اثبات میکند که حجاب در همه ادیان بوده است، هیچ تأثیری در این دو قشر ندارد و فقط به عنوان گزارش کار برای شبکهای مفید است که آن را تولید و پخش کرده است.
اجرای اصلاحات فرهنگی و ایجاد تغییرات اجتماعی، کاری طولانیمدت و به سیاستگذاری، برنامهریزی و مدیریت اجرایی هماهنگ نیازمند است. عفاف و حجاب، از موضوعاتی است که به دلیل کثرت ابعاد و حواشی، نهادها و سازمانهای متعددی به صورت مستقیم و غیرمستقیم با آن در ارتباط هستند. اگر وضع نامطلوب کنونی را در کنار عوامل تاریخی و ساختاری و انگیزههای فردی، از ضعف عملکرد و ناهماهنگی نهادها و سازمانهای مسئول در سالهای اخیر ناشی بدانیم، اصلاح این وضعیت نیز تا حد زیاد، به همکاری و انسجام کارکردی و رفتاری این سازمانها متناسب با مأموریتشان، زمینهها و ظرفیتهای محیط و مدیریت کلان جامعه، بستگی خواهد داشت.